به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» یادداشت از میکائیل دیانی*// آنقدر درباره برادران لیلا حاشیه درست شده است که وقتی در حال دانلودش هستیم فکر میکنیم قرار است یک پدیده سینمایی را ببینیم اما هر چه از شروع فیلم بیشتر میگذرد؛ بیشتر نسبت به پس رفت سعید روستایی و ایده عقب افتاده اش تاسف می خوری فیلمنامه ای که ملغمهای از همه قصههای فیلمهای قبلی اوست با مرکزیت اولین فیلم کوتاه حرفهای او شاید فیلم کوتاه «مراسم» یا «از طرف آنها را ندیده باشید؛ فیلمی که ایده مرکزی آن به پیرنگ برادران لیلا منتقل شده اما در نچسب ترین حالت ممکن است.
فیلمنامه مملو از باگ است که هر لحظه مخاطب میتواند با خود بگوید چرا آنقدر احمقانه جلو می رود؟! تعطیلی کارخانه توسط نیروهای حفاظتش چرا آنقدر غیرواقعی است؟! و ناباورپذیر بزرگ خاندانی و انتصابش به این شکل امروز در کجا دیده میشود؟! اگر بایرام میداند آقا اسماعیل در بساط ندارد و قارداش علی داراست چرا از ابتدا ریسک می کند و سراغ آقا اسماعیل میآید؟! اگر لیلا میداند پدرش خالی میبندد؛ چرا زودتر موضوع را طرح نمی کند و جلوی بدبختی خانواده را نمیگیرد؟ چرا منوچهر گذرنامه ندارد و هی دنبال پاسپورت فرهاد است؟ چرا یک مفهوم در یک صحنه با بیست جنس دیالوگ مختلف بیان میشود؟! آیا حدفاصل دلار سه تا سی هزارتومنی یک ماه بود؟! و کلی باگ دیگر داستانی فارغ از اینکه فیلمنامه باگهای متعدد دارد.
فیلم به لحاظ مضمونی ضد پدر؛ ضد خانواده و ضد ایران است؛ شاید در هیچ فیلم ژانر فلاکت دیگر شما نمی بینید که برای جلو بردن داستان پدر را که ستون خانه و خانواده است؛ بی حیثیت کنند؛ به هر حال یک خط قرمزی برای حریم خانه قائلند؛ در سینمای هر کجا حتی در نهایت دنائت و ،پلشتی باز پدر یا مادر را به عنوان تکیه گاه خانواده حفظ میکنند که امکان رجوعی به امید؛ اصلاح و آینده باشد؛ اما اینکه تمام فیلم علیه پدر و مادر جلو رود و دست آخر سیلی به صورت پدر بخورد از آن اتفاقات است که انگار فقط اینجا دیده اید؛ دیده ای که میتوان اسم آن را حریم شکنی گذاشت کما اینکه نگاه روستایی به طبقه اجتماعی این خانواده که سمبل و نمادی از خانواده ایرانی است اگزجره و مخلوطی از سفاهت؛ خباثت کثافت و دنائت است و بیش از آنکه در قالب یک رئالیسم اجتماعی باشد؛ یک اثر نمادین گل درشت غیرواقعی است؛ چنانچه مستضعفین جامعه ایرانی هم بی آبرو نیستند اما روستایی نه تنها بی آبرو بلکه آنها را هم بی حیثیت می کند.
فیلم به جهت ساخت هم اثر عقب مانده ای است به گونه ای که در تمام طول فیلم با خود می گویی آیا واقعا فیلمبردار فیلم تومن بهمنش است؟! بسیار کش دار و خسته کننده و گاها خارج از مدیوم سینما در بافتاری تله فیلمی و تلویزیونی که حتما عقب گردی جدی برای سعید روستایی به حساب میآید.
*روزنامهنگار و مستندساز